ساقیا از سر لطفت نظری بر ما کن
.
ای شه کوچه ی هجران گذری بر ماکن
.
منٍِ بیمار شفایم ز دواخانه توست
.
ای شفا در نظرت ، یک نگهی برما کن
.
از تو من بی خبرم جان من آمد به لبم
.
لااقل بهر فراقت خبری بر ما کن
.
زغمت خواب ندارم شب هجران هرگز
.
تو بیا تاب ندارم سحری بر ما کن
((همره))